حاكميت قسري
عمادالدين باقي
عجيب اين است كه نه فقط حكومت نتيجه انتخابات را مصادره به مطلوب يا تحريف ميكند كه حتي بعضي از منتقدان و مخالفان هم ناخواسته همان كار را ميكنند و با معيار ۴۱ درصد اعلامي، از اكثريت ۶۰ درصدي عدم مشاركت سخن ميگويند و ۴۱ درصد را از آمار واجدين شرايط كم ميكنند (مانند سخنان فلاحتپيشه در تيتر يك روزنامه اعتماد و نيز توييت دكتر محمود صادقي و بسياري ديگر). اين نوع درصدگيري با اين اشكال مواجه خواهد شد كه در دنيا مشاركت ۱۰۰ درصدي وجود ندارد كه با كسر ۴۰ درصد ۶۰ درصد ديگر را ناراضي بشماريم و نُرم بالاترين مشاركتها بين ۶۰ تا ۸۰ (و به ندرت ۸۵) درصد است. تاكنون اطلاعات و مناقشات مهمي در مورد رقم اعلامي و انتخابات اخير بيان شده (براي مثال اظهارات سيدشكرخدا موسوي، كانديداي اصولگراي اهواز درباره عدم سلامت انتخابات و سخنان سميه محمودي، نماينده كنوني شهرضا). اگر اين دادهها را نيز ناديده بگيريم و آمار رسمي ۴۱ درصدي حكومت را بپذيريم، به گفته خودشان ۷ درصد آن، آرای باطله بوده و مشاركت واقعي ۳۴ درصد است. بعضي نظرسنجيهاي حرفهاي نيز چنين رقمي را پيشبيني كرده بودند. با توجه به اينكه راي بخشي از آنان كه به نامزدهاي ناكام مثل ليست صداي ملت راي دادند يا به نامزدهاي برنده مثل پزشكيان و عدهاي ديگر، نوعي راي اعتراضي به حاكمان و سياستهاي حاكم به شمار ميرود، با كسر آنها مشاركت واقعي موافقان وضع موجود حدود ۲۰ درصد است. با اين حال يك روزنامه «آبزرور مونيخي» مسلك، عدم مشاركت افرادي مانند خاتمي را، عدم همراهي با مردم و خيانت ناميده است. اگر نكته اول را بخواهيم در نظر بگيريم و به جاي سقف مشاركت ۱۰۰ درصدي، ۸۰ تا۸۵ درصدي را متعارف بدانيم در واقع ۶۰ درصد در مقابل ۲۰ و اندي درصد خواهيم داشت. حكومت اقليت بر اكثريت هم متزلزل است و با تفنگ و زندان هم نميشود آن را ادامه داد. به قول فلاسفه، القسر لايدوم. (حركت قسري به حركت خلاف قواعد طبيعي گفته ميشود مانند شيئي كه برخلاف مسير جاذبه پرتاب ميشود و حركتش دوام نميآورد و اجبارا سقوط ميكند). تجربه همه كشورها نشان ميدهد حكومتي كه مجبور باشد تمام قوايش را براي خنثي كردن اكثريت ناراضي بسيج كند، برآيند نيروها به جاي اينكه پيش برنده باشد، صفر شده و اجازه توسعه به كشور را نخواهد داد.
حاكمان و سياستهاي حاكم به شمار ميرود، با كسر آنها مشاركت واقعي موافقان وضع موجود حدود ۲۰ درصد است. با اين حال يك روزنامه «آبزرور مونيخي» مسلك، عدم مشاركت افرادي مانند خاتمي را، عدم همراهي با مردم و خيانت ناميده است. اگر نكته اول را بخواهيم در نظر بگيريم و به جاي سقف مشاركت ۱۰۰ درصدي، ۸۰ تا۸۵ درصدي را متعارف بدانيم در واقع ۶۰ درصد در مقابل ۲۰ و اندي درصد خواهيم داشت. حكومت اقليت بر اكثريت هم متزلزل است و با تفنگ و زندان هم نميشود آن را ادامه داد. به قول فلاسفه، القسر لايدوم. (حركت قسري به حركت خلاف قواعد طبيعي گفته ميشود مانند شيئي كه برخلاف مسير جاذبه پرتاب ميشود و حركتش دوام نميآورد و اجبارا سقوط ميكند). تجربه همه كشورها نشان ميدهد حكومتي كه مجبور باشد تمام قوايش را براي خنثي كردن اكثريت ناراضي بسيج كند، برآيند نيروها به جاي اينكه پيش برنده باشد، صفر شده و اجازه توسعه به كشور را نخواهد داد.